مهسا کمالپور؛ علی اصغر سلطانی
دوره 15، 58 59 ، اسفند 1398، ، صفحه 77-100
چکیده
به منظور بازنمایی گفتمانهای موجود در نهادهای اجتماعی به ویژه خانواده میتوان از رسانهها و متنهای گفتمانی به عنوان ابزار گفتمانی بهره گرفت. این نکته که سریالها و فیلمهای تلویزیونی چگونه نهاد خانواده و گفتمانهای احتمالی موجود در آن از جمله گفتمانهای مذهبی، حکومتی و فرهنگ غربی را بازنمود میکنند و اینکه آیا سریالها ...
بیشتر
به منظور بازنمایی گفتمانهای موجود در نهادهای اجتماعی به ویژه خانواده میتوان از رسانهها و متنهای گفتمانی به عنوان ابزار گفتمانی بهره گرفت. این نکته که سریالها و فیلمهای تلویزیونی چگونه نهاد خانواده و گفتمانهای احتمالی موجود در آن از جمله گفتمانهای مذهبی، حکومتی و فرهنگ غربی را بازنمود میکنند و اینکه آیا سریالها میتوانند تئوری صفر و یک ارسطویی که نشانگر شخصیتهای کاملاً خوب و شخصیتهای کاملاٌ بد است را آشکار سازند مسئلهای است که در پژوهش حاضر با بررسی یکی از سریالهای ایرانی (سریال کیمیا به کارگردانی جواد افشار) به آن پاسخ می دهد. به منظور پاسخ به این مسئله از نظریه لاکلا و موف و الگوی نشانهشناسی گفتمانی سلطانی به عنوان چارچوب نظری استفاده شد. گردآوری و تحلیل دادهها بر مبنای تحلیل گفتمان انتقادی صورت گرفت و در قالب 11 نمودار و 7 جدول ارائه گردید. در نهایت با بررسی هویتهای فردی و خانوادگی شخصیتهای داستان، خرده گفتمانهای مذهبی، حکومتی و فرهنگ غربی در سریال مشاهده گردید. همچنین با کمک این دو رهیافت و در پاسخ به وجود مسئله صفر و یک ارسطویی و با بررسیهای صورت گرفته به واسطه تحلیل متنی، بینامتنی و بافتی سریال به وجود اغراق در سریال این کارگردان میتوان اشاره کرد.